محل تبلیغات شما



معرفت

 

da89443c6e4c713d29ff69493de6e4.jpg

 

 





هنو هاج و واج این قصه ی ناتمومم
نمیدونم چی شد که چشاتو یادم اومد

هنو زل میزنم به عکس تو پیش عکسم
هنو تو حسرتم حسرت حتی یه تک زنگ

ای کاش وقت رفتنم میشدی تو مانع
این قصه واسه خودش مثل یه رمانه

اسم من و تو رو مینویسن توی تاریخ
واسه خاطر اون حسی که به پای ماریخت

ولی ما قدرشو یه ذره هم ندونستیم
حالا تو ماتم نداشتن همون حسیم

همش میگشتیم به دنبال یه حس تازه
ولی ما رسیدیم به اول قصه تازه

*****************************************

( دور و برتو خوب ببین چی موند از اون احساس
اگه خواستی بیا آینده رو از نو بساز

یه آینده که حسرت وغم توش نباشه
یه دیوونه که اسم تو روی لباشه

عشقت اینجا منتظره هنو دوست داره
برق توی چشات نیستش حتی تو ستاره

بیا پیشم بذا چشام به تو باشه خیره
بذا خوب تموم شه قصه بیا نگو دیره )


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شهید محمد رفیع حاتمی